loading...
رویال
زهرا احمدی بازدید : 10 شنبه 10 اسفند 1392 نظرات (0)


شرایط به گونه ای پیش رفت که تونستم حرفم رو به همکارم بزنم ... اول یه سوال ازش پرسیدم و شوکه شد ... توضیحاتی داد، گفتم قبول دارید که کارتون به ضرر من تموم شد و به نفع خودتون ؟ قبول دارید کم کاری از شما بود ولی به نظر رسید از منه ؟

گفت من اصلا هدفم این نبود که به ضرر تو بشه و ...

بعدش دیگه سعی میکرد از دلم در بیاره، البته من واقعا کدورت ها رو به دل نمیگیرم، حتی چند دقیقه بعد از اون موضوعاتی پیش اومد و با هم بگو و بخند کردیم و ...

بعد از یکی دو ساعت اومد بود بالا سرم میگفت کمکی چیزی لازم داری بگو، بگو من چیکار کنم!! ... بعد از چند دقیقه میگفت من از همون اول که شما رو دیدم فهمیدم همکار خوبی هستی برای من !!

بعدشم یه جلسه گذاشت و بهم گفت بیا با همدیگه بریم ... گفتم باشه اما بعد از یه ساعت دیدم هم کارم مونده هم سرم خیلی درد میکنه، گفتم اگه ممکنه نیام، گفت مساله ای نیست، تنها میرم!

امروز خیلی گشنه میشدم ... پشت سر هم چایی هم میخوردم!!! دیگه صدای آبدارچی مون در اومده بود ... دست آخر دیدم هیچی تو دفتر پیدا نمیشه بخورم !!! قرار شد بستنی بخریم، بستنی شکلاتی ... دلمون رو صابون زدیم، اما یکی از همکارا رفت و با بستنی توت فرنگی برگشت، منم از بستنی و دنت با طعم توت فرنگی خیلی بدم میاد ... من و اون یکی همکارم که خانومه کلی خورده بود تو ذوقمون، مردها عین خیالشون نبود، میگفت بستنی ِ دیگه بخورید !!!!

کلا مردها همه چی رو راحت میگیرن !!

...

پارسال یه مانتو چارخونه آبی خریدم که بسیار دوسش میدارم ... همون موقع که اونو خریدم یه رنگ دیگه از همون مانتو بود که دلم توی اون هم مونده بود، حالا تو مغازهه فقط یه دونه از اون مانتوی پارسال باقی مونده ... دقیقا همون رنگی که دلم میخواستش و دقیقا سایز من !!!

اونوقت رفتم یکی از مانتوهای جدید امسالشون رو پوشیدم هم خواهرم گفت خیلی خوبه، هم فروشندهه ...

مامانم و خواهرم میگن اگه یه رنگ دیگه از همون مانتو بخری خیلی لوسه، که چی ... برو یه مدل دیگه بخر، یه تنوعی بده ... اما من مانتوی پارسالم رو بسیار زیاد دوست دارم!

حالا من نمیدونم کدومشو بخرم!

البته اگه اون مانتوی دوست داشتنی مو نبرده باشن :(



زهرا احمدی بازدید : 15 شنبه 10 اسفند 1392 نظرات (0)

اگر مانده بودی تو را تا به عرش خدا می رساندم
اگر مانده بودی تو را تا دل قصه ها می کشاندم
اگر با تو بودم به شبهای غربت که تنها نبودم
اگر مانده بودی ز تو می نوشتم تو را می سرودم

 

 


 مانده بودی اگر نازنینم
زندگی رنگ و بوی دگر داشت
این شب سرد و غمگین غربت
با وجود تو رنگ سحر داشت

با تو این مرغک پرشکسته
مانده بودی اگر بال و پر داشت
با تو بیمی نبودش ز طوفان
مانده بودی اگر همسفر داشت

هستی ام را به آتش کشیدی
سوختم من ندیدی ندیدی
مرگ دل آرزویت اگر بود
مانده بودی اگر می شنیدی

با تو دریا پر از دیدنی بود
شب ستاره گلی چیدنی بود
خاک تن شسته در موج باران
در کنار تو بوسیدنی بود

بعد تو خشم دریا و ساحل
بعد تو پای من مانده در گل
مانده بودی اگر موج دریا
تا ابد هم پر از دیدنی بود

با تو و عشق تو زنده بودم
بعد تو من خودم هم نبودم
بهترین شعر هستی رو با تو
مانده بودی اگر می سرودم
مانده بودی اگر می سرودم

مانده بودی اگر نازنینم
زندگی رنگ و بوی دگر داشت
این شب سرد و غمگین غربت
با وجود تو رنگ سحر داشت
 


زهرا احمدی بازدید : 9 شنبه 10 اسفند 1392 نظرات (0)
شهید دکتر مصطفی چمران (فرمانده ستاد جنگهای نامنظم و وزیر دفاع)



  

من نمی‌گویم ولی فقیه معصوم است ولی ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد.

 


46

زهرا احمدی بازدید : 8 شنبه 10 اسفند 1392 نظرات (0)
                                               مــی دونــی؟!

از تمــ ـــوم دنـی

یــک نفـــ ــر هســـت

نـــمی خــواهــم برایـــم بمــیـ ــرد

مــــی خواهــم برایـــم زنــ ــدگـــی کنـــد . . .!


تعداد صفحات : 53

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 529
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 47
  • آی پی دیروز : 31
  • بازدید امروز : 559
  • باردید دیروز : 40
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 653
  • بازدید ماه : 921
  • بازدید سال : 2,454
  • بازدید کلی : 14,609