loading...
رویال
زهرا احمدی بازدید : 11 شنبه 10 اسفند 1392 نظرات (0)

بسمک اللهم و بحمدک

هر روز با هم دعوا داشتند ولی زورش به او نمی رسید.
 نمی دانست چه کند، با خودش گفت می روم شکایت می کنم...
کتاب مفاتیح را برداشت و آن را باز کرد:
«الهی الیک اشکو نفساْ بالسوء اماره...»
 خدایا به تو شکایت می کنم از نفسم....

گـ ُ. ـنـ ه کـار:

من مثل تو و تو مثل من چشم به راه
ما چشم به راه مردی از کوچه ی ماه
بگذار دوباره جمعه را صرف کنیم
ندبه، گریه، عهد، فرج... باز گناه!


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18782829129571089250.png


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 529
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 37
  • آی پی دیروز : 31
  • بازدید امروز : 434
  • باردید دیروز : 40
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 528
  • بازدید ماه : 796
  • بازدید سال : 2,329
  • بازدید کلی : 14,484