عید

اگرعمری باشد …….

سه شنبه که تعطیل می شویم آن وقت من بعداز روبوسی وخداحافظی با بعضی از بچه ها از پله های دانشکده سرازیر می شوم می روم سمت بوفه یک عالمه خوراکی می خرم بعد دنبال پول خورد برای اتوبوس های زردرنگ می گردم سرایستگاه می ایستم برخلاف پارسال که باچشم اشک بار رفتنت را نگاه می کردم امسال آرام و راضی ایستاده ام و اصلا هم نمی خواهم فکر کنم که الان کجایی و کجا می روی می رسم سر خیابان یک نسیم خنک و معطری تووی خیابانمان می پیچد و من باخودم فکر می کنم که امسال باید خوب باشد خوش بگذرد و من حق ندارم عید را زندگی را به خودم زهر کنم آهنگ های شاد گوش می کنم ساز می زنم از منظره بکر پشت پنجره عکس می گیرم هنوز آن عکس های مخفیانه ای ازتو سرکلاس گرفته ام را دارم اما به خودم قول داد ام نگاهشان نکنم جزوه های مانده راکامل می کنم طبق زمان بندی یکی ازمنابع را توی تعطیلات یک دورکامل می خوانم عکس پروفایل آن پسره که خیلی خوشم آمده بود ازش و مثل"تو"بود را با تمام تلاش طراحی می کنم و دست آخر هم  می بینم که چقدر شبیه تو شده و اگر به بچه ها نشان دهم فکر می کنند تو را کشیده ام روزهای بارانی را سرتراس می ایستم و زیرباران بهاری خیس می شوم شب عید سالادباسس مخصوص خودم راازهمه غذاها بیشترمی خورم مهمانی می روم از مهمانانمان پذیرایی می کنم بدون نگرانی از چاق شدن و جوش زدن یک عالمه آجیل می خورم سریالهای درپیت تلوزیون را می بینم اینکه قول می دهم سال جدید آدم جدیدی شوم اینکه قبول کنم امسال سال خاصی است امسال من کنکور ارشد دارم امسال بودنت تمام می شود ومن باید مثل کنکورم برای مسئله نبودنت هم فکر کنم و خودم را آماده کنم قول داده ام به همه برنامه ریزی هایی که توی گوشی نوشته ام عمل کنم قول می دهم باهمه وجود سعی کنم خوب باشم

+ خدایا رحم کن